درباره حقیقت اسم اعظم دو نظر وجود دارد:
برخی آن را از جنس حروف و الفاظ دانستهاند:
اسم اعظم خداى تعالى اسمى است كه شروع آن «اللّه» و پايانش «هو» مي باشد و در حروف اسم اعظم نقطه اى نيست و خواندش تغيير نمي يابد چه آن
حروف زيروزبر داشته باشند يا نداشته باشند، و اين اسم در قرآن مجيد در پنج آيه مباركه از پنج سوره موجود است يعنى سوره هاى: بقره، ال عمران ، نساء،طه و تغابن.
اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ القَیُّومُ… تا آخر آیتالکرسی (سوره بقره آیههای ۲۵۵ تا ۲۵۷)
ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده است
اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ، مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ، واَنْزَلَ التَّوْریهَ وَالْإِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ، وَاَنْزَلَ الْفُرْقانَ (سوره آل عمران آیه ۲و۳)
ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او زنده و پاینده که کتاب را به حق بر تو نازل فرمود و کتابهای پیشین را تصدیق کند و از پیش تورات و انجیل رانازل کرده که هدایتی است برای مردم و فرقان را نیز نازل فرمود
اللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیمَهِ لارَیْبَ فیهِ، وَمَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدیثاً (سوره نساء آیه ۸۷
ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و قطعاً شما را در روز قیامت گردآورد که شکی در آن نیست و کیست که در گفتار از خدا راستگوتر باشد
اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، لَهُ الْأَسْمآءُالْحُسْنی (سوره طه آیه ۸)
ترجمه: خدایی که نیست معبودی جز او و همه نامهای نیک از آن اوست
اَللَّهُ لا اِلهَ إلاَّ هُوَ، وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. (سوره تَغابُن آیه ۱۳)
ترجمه: خدایی که معبودی جز او نیست و بر خدا باید توکل کنند مؤمنان
بعضی آیه («اَللهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العظیم» در سورهٔ النَّمل آیه ۲۶) را هم جزو اسم اعظم دانستهاند.
بیشتر فیلسوفان و عارفان مسلمان، حقیقت اسم اعظم را فراتر از الفاظ و حروف، و آن را حقیقتی عینی و خارجی میدانند:
بسیاری از اندیشمندان دینی معتقدند که «اسم اعظم» صرف دانستن و گفتن یک لفظ نیست، بلکه فراتر از لفظ دارای حقیقتی است که در اثر خودسازی، تهذیب نفس، عبادت و توفیقات الهی در وجود افراد پیدا میشود و در پرتو این حالت، خداوند قدرت و مقام والایى به آنها خواهد داد.
دعای اسم اعظم امام علی (ع):
«یك شب قبل از جنگ بدر، خضر (ع) را خواب دیدم و به او گفتم: چیزى به من بیاموز كه با آن بر دشمنان، نصرت داده شوم.
گفت: بگو: یا هُوَ یا مَن لا هُوَ إلاّ هُوَ، اى او! اى آن كه اویى جز او نیست!.
چون صبح شد، آن را براى پیامبر خدا باز گفتم. فرمود: "اى على! اسم اعظم به تو آموخته شده است". در روز بدر، پیوسته این جمله بر زبانم بود».
نیز امیر مؤمنان، «قل هو اللّه أحد» را خواند و چون آن را تمام كرد، فرمود: «قُل هُوَ اللّهُ أحَدٌ»، اى او! اى آن كه اویى جز او نیست! مرا بیامرز و بر گروه كافران، پیروزم گردان».
در روز صفّین نیز، در حالى كه حمله مىكرد، این دعا را مىخواند. عمّار بن یاسر به ایشان گفت: اى امیر مؤمنان! این اشارات چیست؟
فرمود: «اسم اعظم خدا و ستون توحید است. خدا، كه معبودى جز او نیست». سپس آیه: «شهد اللّه أنّه لا إله إلاّ هو؛ خدا، خود، گواهى مىدهد كه معبودى جز او نیست» و آخر حشر را قرائت كرد. آن گاه پیاده شد و چهار ركعت پیش از زوال خواند.
دعای اسم اعظم امام سجاد (ع):
امام سجاد(ع) فرمودند: «بیست سال از خداوند درخواست کردم، به من اسم اعظم را تعلیم دهد. پس در شبى ایستاده بودم و نماز میخواندم. چشمهاى من به خواب رفت و دیدم که جدم رسول خدا(ص) از روبهرو میآمد.
وقتی نزدیک من شد، بین دو چشم مرا بوسید و گفت: از خداوند متعال چه خواسته بودی؟! گفتم: اى جد بزرگوارم! از خداوند خواستم تا اسم اعظم خود را نشانم دهد. پیامبر(ص) فرمودند: اى پسرم! این دعا را بنویس. گفتم کجا بنویسم؟ فرمودند: با انگشت خود بر کف دستت بنویس
دعا این است:
"یَا اللهُ یَا اللهُ یَا اللهُ وَحْدَکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ ذُو الْأَسْمَاءِ الْعِظَامِ وَ ذُو الْعِزِّ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ؛
اى خدا! اى خدا! اى خدا! تو یگانهاى، تو یگانهاى، شریکى براى تو نیست، تو بخشنده، پدید آورنده آسمانها و زمین، صاحب بزرگى و بخشش، صاحب نامهاى بزرگ و صاحب عزتی که مغلوب نمیگردد. خداى شما خداى یگانه است، نیست خدایى مگر او که بخشنده مهربان است و رحمت خدا باد بر محمّد و بر همه آل او". سپس آنچه خواهی دعا کن».
پس آنگاه امام سجاد(ع) فرمودند: «قسم به کسى که محمد را به راستى به پیامبرى فرستاد؛ این دعا را تجربه نمودم و همانگونه بود که آنحضرت فرمودند». زید بن على گفته که من نیز تجربه نمودم چنان بود که پدرم على بن الحسین گفت.[2]
پی نوشت:
[2]. سید ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 320- 321، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته
نظرات شما عزیزان: